بیمه البرز نمایندگی ملاشاهی کد6595

زاهدان خیابان طالقانی جنب مخابرات روبرو امور مشترکین تلفن همراه

بیمه البرز نمایندگی ملاشاهی کد6595

زاهدان خیابان طالقانی جنب مخابرات روبرو امور مشترکین تلفن همراه

داستان

Back داستانهایی از خدا وقتى حضرت زین العابدین (علیه السلام) بر عبدالملک وارد شد چشم ها در اثر گریه زیاد به گودى فرو رفته. در اثر بیدارى، رخسار مبارکش زرد شده. پیشانى از سجده زیاد ورم کرده. بدن مثل مشک خشکیده شده. از کثرت عبادت جورى شده که عبدالملک گریه اش گرفت. از تخت خلافت پائین آمد، آقا را در برگرفت و گفت: پسر پیغمبر! آخر این قدر عبادت، این قدر زحمت؟ بهشت مال شما است، شفاعت مال جد شما است. چرا خودتان را به زحمت مى اندازى؟ فرمود: به جدم رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) هم چنین گفتند، فرمود: آیا بنده سپاسگزار نباشم؟ بنده باید شکر کند. بعد فرمود: اگر از اول خلقت تا قیامت من عمر کنم و هر روز روزه بگیرم و این قدر سجده کنم که استخوان گردنم خورد شود، این قدر گریه کنم که مژگان چشمم ریخته شود، و خوراکم خاک و خاکستر باشد، همه اش شکر و ذکر خدا باشد. شکر یک دهم از یک دهم یک نعمت از نعمت هاى بى پایان خدا را نکرده ام. (همین نعمت چشمت، زبانت... را حساب کن تا برسى به نعمت نان گندم. این نعمتهاى خدا که بى شمار است.)

داستانی از خدا

Back
داستانهایی از خدا




وقتى حضرت زین العابدین (علیه السلام) بر عبدالملک وارد شد چشم ها در اثر گریه زیاد به گودى فرو رفته. در اثر بیدارى، رخسار مبارکش زرد شده. پیشانى از سجده زیاد ورم کرده. بدن مثل مشک خشکیده شده. از کثرت عبادت جورى شده که عبدالملک گریه اش گرفت. از تخت خلافت پائین آمد، آقا را در برگرفت و گفت: پسر پیغمبر! آخر این قدر عبادت، این قدر زحمت؟ بهشت مال شما است، شفاعت مال جد شما است. چرا خودتان را به زحمت مى اندازى؟ فرمود: به جدم رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) هم چنین گفتند، فرمود: آیا بنده سپاسگزار نباشم؟ بنده باید شکر کند. بعد فرمود: اگر از اول خلقت تا قیامت من عمر کنم و هر روز روزه بگیرم و این قدر سجده کنم که استخوان گردنم خورد شود، این قدر گریه کنم که مژگان چشمم ریخته شود، و خوراکم خاک و خاکستر باشد، همه اش شکر و ذکر خدا باشد. شکر یک دهم از یک دهم یک نعمت از نعمت هاى بى پایان خدا را نکرده ام. (همین نعمت چشمت، زبانت... را حساب کن تا برسى به نعمت نان گندم. این نعمتهاى خدا که بى شمار است.)

حدیث

راستی است برای کسی که با آن به راستی رفتار کند سرای عافیت است برای کسی که از دگرگونیهای آن عبرت گیرد منزل بی نیازی است برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد محل موعظه و اندرز است برای کسی که از آن نصیحت پذیرد مسجد و عبادتگاه دوستان خداست و نماز گاه فرشتگان الهی و فرودگاه نزول وحی خداوند و تجارتکده اولیاء خداوند است که در آن کسب رحمت میکنند و بهشت را برای خود در آن معامله میکنند .                                نهج البلاغه حکمت 131

ملا نصر الدین

مهمان شدن ملانصرالدین

روزی ملانصرالدین به عده‌ای رسید که مشغول غذا خوردن بودند. رفت جلو و گفت "السلام یا طایفه‌ی بخیلان!"
یکی از آن‌ها گفت: "این چه نسبتی است که به ما می‌دهی؟ خدا گواه است که هیچ‌ یک از ما بخیل نیست."
ملانصرالدین گفت: "اگر خداوند این طور گواهی می‌دهد، از حرفی که زدم توبه می‌کنم، و نشست سر سفره‌ی آن‌ها و شروع کرد به غذا خوردن."

امیر صیاد شیرازی

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی


نگاهی به زندگینامه شهید  سپهبد علی صیاد شیرازی

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، فرزند «زیاد»، در روز چهارم خرداد ماه سال 1323 در شهرستان «درگز» از توابع استان خراسان به دنیا آمد. پس از طی دوران طفولیت، در گرگان به دبستان «منوچهری» رفت و دوره متوسطه را تا سال سوم در دبیرستان‌های «هدایت» و «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهرهای شاهرود و گرگان طی نمود. در خرداد ماه سال 1342 از دبیرستان امیر کبیر در تهران در رشته ریاضی دیپلم متوسطه گرفت و یک سال بعد در آزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته شد و به تحصیل علوم نظامی پرداخت. سه سال بعد، در مهر ماه سال 1346 با درجه ستوان دومی در رستة توپخانه فارغ‌التحصیل شد.


  ادامه مطلب ...